ویرانگر

ساخت وبلاگ
خوش به حالت.

واقعا خوشا به حالت.

درکنار و دوشادوشش هستی.

میبینی اش، میشنوی اش، میبویی اش.

من از همه اینها دور مانده ام. چون رهگذری بودم در کافه ای که دو سه خط شعر ملتهب و اشکهای ماسیده را جا گذاشت

تو آمدی با رایحه بدیع قلم و  کاغذ و چشمهای اغواگرت.

شعر من در آتش زمان سوخت و خاکستر شد و تو ماندی با

دستهایش.

+ نوشته شده در  ساعت 0:10  توسط م.د.د  | 
عشق...
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : carousel بازدید : 160 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 17:00